پيام دوستان
+
کدام پرنده
با بوي تن تو پرواز مي کند
که باران را
اين گونه
عاشقانه مي نوشم؟
بيژن نجدي
عارفانه هاي يک دوست
12:20 عصر
+
*يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم*
اي کساني که ايمان آوردهايد! اگر (آيين) خدا را ياري کنيد، شما را ياري ميکند و گامهايتان را استوار ميدارد.
#سوره_مبارکه_محمد (صلي الله عليه و آله و سلّم)/آيه 7
.
.
#م_سعيدي
در انتظار آفتاب
8:39 صبح
*دوستان عزيزم سلام، به مناسبت بازگشت غرورآفرينم:D اگر فيد يا پست جديدي داريد که تمايل داريد بررسي بشه براي مجله، لطفا لينکش رو زير اين فيد برام قرار بديد. با تشکر و آرزوي روزهاي خوب براي همگي*@};-
سلام عزيز دلم، دلارامم .. خوش برگشتين جان دلم:-) چقدر از ديدنت و حضورت و خط قشنگت خوشحال شدم:-D واقعا جاي خطتت اينجا خالي بود @};-
+
+
به نام خدا
.
ديگرنوشته هايم ازقافيه افتادگرچه قافيه نوشته هايم تو هستي
اينارمينويسم ازسکوت
مينويسم از پله هايي ک روي آن ايستاده ام
هواي پاييزي چه بيرحمانه
تيغ تيزسرمه سرمايش را ب چشمم ميکشد
اشکم را درآورده
کاش قلبم باورميکرداين سرماي پاييزاست
اما اين هوا
هواي سرد بي مهري توست
ک مثل خودت
بيرحمانه
مرا
قلبم را
و تمام احساسم را تازيانه ميزند...
.
.
.
|دختردوست داشتني|
شبگرد تنهايي
2:39 صبح
3 فرد دیگر
26 فرد دیگر
+
سلام :D کسي منو يادشه :'( کسي از قديميا اينجا مونده :{
شبگرد تنهايي
2:39 صبح
{a h=Fadayanran}||دختر دوست داشتني||{/a} الهي عزيز دلم:) خوش برگشتي هانيه خوشگلم=) منم از ديدنت خيلي خوشحال شدم:-D منم حضورم زياد نيست ولي گهگاهي سر ميزنم و وقتي حضور عزيزان رو هنوز اينجا ميبينم قلبم آروم ميشه و خوشحال ميشم@};- خوش اومدي عزيزم:) @};-
+
+
به نام خدا
.
.
*دلتنگي*
تنها واژه ايست
ک در *سطر سطر اشعارم*
دست وپا ميزند
ميخاهم همه را رها کنم
ميخاهم با همين دل تنگم قدم بگذارم در* دشت روياها*
وخود را بسپارم ب *قاصدک هاي عاشقي* ک در *دشتت* رها کردي
*ب من نظاره کن*
*تو نيستي* و *شعرهايم چ دلگير بي تو برگزيده* ميشود
بين کدام قاصدک ها ب نظاره نشسته اي
ک *هواي مهربانيت* را چنين در همه جا پر کرده اند
*اي بانوي دشت روياها*
.
.
.
|دختردوست داشتني|
شبگرد تنهايي
2:39 صبح
ممنون از همه کساني که بزرگند و اما مني که با ذره بين به زور ديده ميشوم هم فهميدم چقدر حرمت داره اين خواهرم هما خانم که مملو از برکات و اون شعر تو وبلاگشون تنها تسلي دهنده روياهاي خاموش و عيان من بوده و هست در زندگي خدايا نجاتم ده رهايم کن ببخشم از آين همه تلاطم که تنهايي قادر به صدا زدنش نيستم چه برسد به تغيير تقديري که گر خدا خواهد همان ميشود که يکي از آنها نور ياري به دل ياران اسن
+
+
به نام خداوند مهرباني ها
.
.
*مهربان مادرم*
ميداني
*مهربانيت عاشقانه* است
و
*شکوه نامت زيبا*
*مادر جان*
اينجاکسي هست
ک به *رج ب رجِ دلتنگي هايت*
*بوسه بزند*
*برگرد*
*قاليچه دلتنگي *هايمان
*رج هاي آخرش* را هم
دارد *تمام* ميکند...
.
.
.
|دختر دوست داشتني|
شبگرد تنهايي
2:38 صبح
+
*سلاملکم عايا منو يادتون هس يا ک چ :-/ *
شبگرد تنهايي
2:38 صبح
+
[پيامک]
+
به نام خدا
.
امشب چشم ستاره ها *هواي دلتنگي* دارد
چک چک ميبارد
*ترانه* هاي دلتنگيشان روي *ايوان دلم*
*گلدان نرگسي* روي طاقچه قلبم
چشم ب *روزنه* اي ميان ابر ها دوخته
تا شايد ميان اين *هبوتِ سکوت*
*غزلي* بسرايد براي *دلتنگي ستاره ها*...
.
.
.
|دختر دوست داشتني|
شبگرد تنهايي
2:38 صبح
3 فرد دیگر
22 فرد دیگر
+
+
به نام خداي پاييز
.
*برگ زرد پاييزي* هستم
ک در آخرين روزها
ب دست *تــو* افتاده ام
*مبادا رهايم کني زير پاي بادها*
*من* با دستان *تــو*
ب *بهار* ميرسم...
.
.
.
|دختردوست داشتني|
شبگرد تنهايي
2:38 صبح
+
+
به نام خدا
.
پيماني ک عاشقانه بستي يادت هست
آن روز
پرتوهاي گرم خورشيد شاهدت بود
و دست پر مهر آب کشيده شد روي عهدت
يادت هست گفتي آرزو دارم ب *قافله ي عشق* برسم
يادت هست گفتي ميخاهم *پاسدار حرم عشق* باشم
حالا ا*رباب* صدايت کرده
خودش *دستت* را گرفته
اين هواي سرد *بهمن*
چيزي شبيه *تــو* را کم دارد
تـو با بال هاي *سرخي* ک از خورشيد هديه گرفتي
رو ب *جاودانگي* پر کشيدي...
.
.
.
|دختر دوست داشتني|
شبگرد تنهايي
2:38 صبح
3 فرد دیگر
39 فرد دیگر
+
[تلگرام]
+
به نام خدا
.
نوشته ام از مهربانيت
نوشته ام از دشت قاصدک هايت
نوشته ام از قالي رج شده اي ک درنبودنت با شعرهايم بافتم
حال چگونه در اشعارم فرياد بزنم مهربانيت را
اينار ميخواهم عشقم ب تو را ب شکوفه ها بسپارم
تا بوسه اي شود روي دست مهربانت
اي بانوي رويايي دشت قاصدک ها
خورشيد هرروز از ميان قلب تو طلوع خواهد کرد...
.
.
|دختر دوست داشتني|
شبگرد تنهايي
2:38 صبح
9 فرد دیگر
35 فرد دیگر
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
شبگرد تنهايي
2:30 صبح
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
+
*عطري* مي شوي در کوهستاني ناپيدا…
کارم *مرمت* آثار باستاني است
کتيبه دلت را مرمت مي کنم
و الفباي ناخواناي روانت را
که به حروفي ناشناخته نوشته اند،
باز مي خوانم..
شبگرد تنهايي
2:30 صبح
کارم کشيدن جاده است، ساختن راه. از روزمرّگي هايت به *ملکوت* راه مي کشم.
خياطم، برايت پيراهن مي دوزم، پيراهني که اگر آن را بپوشي، *عاشق *مي شوي، تنت در باد مي وزد و جانت در جنّت مي دود.
فوگرم تار و پود عشق را رفو مي کنم، پارگي هاي لباس بخت را کوک مي زنم. وصله مي کنم *دل* را به آسمان و پينه مي کنم سرِ زانوي خستگي ها را.
پرستارم روي جراحت جانت *مرهم* مي گذارم، مرهمي از کلمات درست مي کنم، ضمادي از *خرسندي و خوش وقتي*. و اگر بخواهي بريدگي هاي روحت را بخيه مي زنم، سوزني دارم بي درد و نخي نازک که جذب مي شود در سلول هاي ظريفِ تازه رُسته ات. زخمت جوش مي خورد.
آشپزخانه اي دارم، از *شور و شيرين زمانه*، شورباي زندگي بار مي گذارم روي اجاق دقايق. کمي چاشني اندوه در آن مي ريزم اما چنان اندازه ها را بلدم که هرگز کامت تلخ نخواهد شد. *حلواي معرفت *و *شيريني شعور *هم دارم و دمنوشي از آويشن که آن را دم مي کنم روي هر نفست، روي هر دم و بازدمت. بوي آويشن تازه مي گيري.
بودنت عطري مي شود که در کوهستاني ناپيدا مي وزد…(عرفان نظرآهاري)